افسانه های مخوف پاریس
افسانه های مخوف پاریس را شنیده اید ؟ آیا ترسناکترین و مخوفترین اماکن پاریس را میشناسید؟ درباره آنها چه میدانید ؟ آیا وجود اماکنی ترسناک و مخوف در شهر زیبای پاریس حقیقت دارد ؟ آیا وجود افسانه ها و اسرار مخوف در پاریس شایعه است ؟
پاریس ممکن است زیباترین شهر جهان باشد ولی هنوز هم اسراری در تاریکی وجود دارد. اماکنی مرموز ,عجیب , مخوف و ترسناک در پاریس وجود دارد ، که هر کسی جرات رفتن به این اماکن را ندارند .
در زیر به داستان برخی از آنها می پردازیم …
ویلای خالی از سکنه در خیابان Frochot :
هنگامی که در خیابان های Pigalle در شب قدم میزنید , نمی دانید که درست در کنار کلوب ها و باشگاه های مورد علاقه شما ، یک ویلای خالی از سکنه است که در قرن نوزدهم شاهد یک درام وحشیانه بوده است .
از آن به بعد، صداهای وحشتناک و غیرقابل توضیحی توسط اهالی محل شنیده می شود …
هتلی خاص واقع در منطقه 9 پاریس , در سال 1823 به سبک نئو گوتیک ساخته شده است و گذشته ای وحشتناک و سنگین دارد. افسانه این است که این ویلا توسط روح خدمتکاری که در آن کار می کرده اشغال شده است .در آغاز قرن بیستم، اتفاقی وحشتناک رخ داد.
مالک آن که کسی به جز کارگردان Folies Bergeres نبود،جسد زن خدمتکار خود را رها شده در پله ها یافت . قتل وحشتناکی که با استفاده از چوب گلف رخ داده بود و بدن خدمتکار را متلاشی کرده بود. پلیس هرگز نتوانست قاتل او هرگز پیدا کند .
صاحبخانه تحت نفرین است
اتفاقی عجیب در این خانه رخ میدهد.
با اینکه این خانه از بیرون کاملا در امن و امان است . سبک نئو گوتیک، شیشه های رنگ آمیزی، باغ کوچک، مجسمه ای عجیب الخلقه بر روی درب جلو … و کاملا سبز و در قلب پاریس …
سیلوی وارتان ” Sylvie Vartan “، که خانه را خریداری کرد، پس از شنیدن شایعات و رمز و رموز این عمارت احساس نا امنی کرده و ناگهان آن را بدون توضیح ترک کرد. مالک که او را موفق کرد، متیو گالی ” Mathieu Galey ” ، نویسنده فرانسوی که در سال 1986 در سن 51 سالگی از بیماری آمیوتروفی (بیماری که بدن را به آرامی فلج می کند) درگذشت … همچنین آهنگساز ویکتور ماسسی ” Victor Massé ” در سال 1884 درگذشت ، در همین خانه و همان بیماری !
امروزه این عمارت متعلق به استاد پزشکی است که می گوید هرگز پدیده های پارانورال را ندیده است.
►Villa Frochot 1 avenue Frochot – 75009 Paris
نفرین شبح سرگردان اپرای گارنیه
معروف ترین افسانه ها به سال 1978 می رسد. شبی که یک بالرین جوان در آتش سوزی که در محل Conservatoire de la rue Le Peletier (75009) رخ داده بود سوخته و فوت میکند , در حالی که پیانیستی که نامزد این خانم جوان بود با چهره و صورتی که کاملا دفرمه , زنده میماند.
پریشان و دیوانه از شدت غم و اندوه و با جسمی دفرمه ، به زیرزمین اپرای گارنیه ( آنزمان در حال ساخت ) پناه برد، جایی تا زمان مرگش زندگی میکرد.گفته شده است که از آن پس او در اپرای گارنیه و لژ شماره 5 سرگردان بوده و زندگی میکرده است ( جائی که پلاکی در این رابطه نصب شده است) و از ماهی های دریاچه زیرزمینی قصر تغذیه میکرده است.وی تا پایان عمر خود را به تکمیل کار هنر خود و سرودن از عشق سپری کرد.
اما این تمام ماجرا نیست! در سال 1896 مه 20 در اپرای گارنیه، لوستر بزرگ سالن بزرگ به ناگاه و بخودی خود از سقف رها شده و تماشاگری را در حین تماشای اجرای Faust de Gounod می کشد. گفته شده است که آن تماشاگر در محل شماره 13 نشسته بوده است … علاوه بر این، یک رقاص در سیزدهمین پله از راه پله بزرگ،می افتد که بلافاصله میمرد.
و برای اینکه هیچ چیزی این اسطوره و افسانه را از بین نبرد … اپرای گارنیه سیزدهمین تئاتر ساخته شده در پاریس است.
►Opéra Garnier, 8 rue Scribe, 9e arrondissement
کولی / جادوگر خیابان Bièvre
آغاز جنگ جهانی دوم است، در یک کافه رستوران قدیمی نه چندان خوب ،واقع در شماره 2 خیابان Bièvre در پاریس پنجم ….
داستان از این قرار است که :
والنتین، یکی از مشروب سازان جوان است که « Père Hubert » را به ارث میبرد.روزی مرد جوان کولی به کافه او آمده و اصرار در گفتن آینده او داشته , که مورد قبول والنتین واقع نمیشود .این اتفاق چندین بار تکرار میشود . روزی، همسرش پولت را با مرد جوانی نشسته بر سر یک میز و در حال بازی با کارت را میبنید. مرد زن را جذب خود کرده است.
والنتین پس از درگیری لفظی با کولی او را تهدید به رها کردن سگش میکند. مرد کولی ،در حال ادا کردن کلماتی نامفهوم کافه را ترک میکند.پس از چند روز سگ میمیرد و مرد مشروب ساز جوان خشمگین شده و قسم میخورد که انتقام بگیرد.
اما وقتی کسی که بعدا ” کولی ” نامیده می شود، دوباره می آید والنتین فلج شده و در نهایت از یک بیماری ناشناخته که باعث ریزش مو و دندانهایش شده بود, میمیرد.
Paulette , زن مشروب ساز جوان با کولی فرار کرد و ساختمان شروع به خراب شدن کرد … تا اینکه ساختمان رستوران در سال 1943 در وضعیتی اسفبار رها شده بود و آلمانها تصمیم به تخریب کامل و پاکسازی آن گرفتند . شش کارگر که در آن زمان در محل مشغول به کار بودند، شروع به تجربه خارش و درد دندانی کردند. تمام کار متوقف شد .
هفتاد سال بعد، هیچکس جرأت نکرد که زمین را بفروشد (که تنها درختان قهوه ای غول پیکر باقی مانده است)، هرچند که در یکی از محبوب ترین مناطق پاریس قرار دارد.
قفل شیطانی درب کلیسای جامع نوتردام
در قرن چهاردهم ، کلیسای جامع نتردام در حال ساخت بود. آهنگر جوان با نام Biscornet موافقت کرده بود که قفل های درب های جانبی کلیسای جامع را بسازد، او انجام اینکار را برای خود مشکل و غیر ممکن دید , کار بسختی پیش میرفت ! در قرن چهاردهم , تکمیل تمام اینکار در مدت زمان خواسته شده غیرممکن بود …
روز مراسم افتتاحیه نزدیک است اما هنوز کار به پایان نرسیده و هیچ چیزی آماده نیست . آهنگر جوان از بخطر افتادن شهرت و اعتبارش می هراسد .
طبق گفته ها بیسکورت جوان کمک غیرمنتظره ای دریافت می کند:
شیطان برای کمک به او در کار پیشنهاد می کند … و در ازای آن روح قفلساز جوان را طلب میکند .او که بسیار مشتاق است که شهرتش را حفظ کند , این پیمان با شیطان را می پذیرد. روز قبل از افتتاح، بیسکورنت در خواب رویای کار خود را میبیند . هنگامی که او از خواب برمیخیزد کار تکمیل شده است !
روز افتتاحیه فرا میرسد قفلها با زیبایی تمام بر روی دربها نصب شده اند ,حیوانات ,گلها ,درختان,…. ! آهنگر جوان کار خود را به بهترین وجه ممکن و به موقع تمام کرده است ! میتوان آهنگر جوان را تصور کرد که در طول مراسم افتتاحیه به کار خود افتخار میکند و مردم ظرافت کار او را تحسین میکنند .
اما مشکلی جشن افتتاحیه را متوقف کرد:
باز کردن قفل ها غیر ممکن است ….. اما بیسکورنت جوان ناپدید شده و ورود به کلیسای جامع غیر ممکن است ! گفته شده است که درب ها هرگز باز نشده اند . قفل درب باز نمی شود , لازم بود که مقدار زیادی از آب مقدس برای باز کردن آنها استفاده شود .پس از بررسی دقیق کار بیسکورنت، بر روی قفلها به نمادی همچون یک “شیطان با دو شاخ ” میرسند .
آیا این یک امضا است؟
قطعا بیسکورنت می تواند پاسخ دهد , اما پس از افتتاحیه آن پیدا نشد. او در مدت کوتاهی پس از آن روز فوت کرد.او در گورستان مردم بی گناه به خاک سپرده شد. گفته میشد که روح او شبانه در حال پرستش شیطان است.
از خود میپرسیم که چگونه یک مرد چنین کاری را در قرن 13 انجام داد؟ برای آنجام آن در این زمان و با ابزار های زمان بسیاری لازم است تا به آن نتیجه نزدیک شویم. اما بیسکورنت جوان در قرون وسطی زندگی می کرد. پس چگونه بدون کمک فراطبیعی انجام داد؟
تنها او می تواند به این سوال پاسخ دهد.
متاسفانه، کار بیسکورنت دیگر بر روی دربها قابل مشاهده نیست، زیرا در طول بازسازی کلیسای جامع توسط Villoet-le-Duc در حدود 1860 جایگزین شده است.
► 6 Parvis Notre Dame – Place Jean-Paul II, 4e arrondissement
آرایشگر و شیرینی پز ’île de la Cité
در یک قرن، در یک محله : گراتین های شیرینی پزی واقع در خیابان Marmousets شهرت خاصی در تمام شهر داشت , و همیشه شلوغ میشد .(در حال حاضر به عنوان rue Chanoinesse شناخته می شود)
همه برای خرید آنچه که گفته می شود بهترین پات ها و گراتین ها در پاریس است, صف میکشیدند.گفته می شود که حتی پادشاه چارلز VI نیز عاشق آن بود!
دستور العم پخت مرموز آن چه بود ؟ آیا رمز و رموز خاصی داشت در دستور العمل پخت آن ؟
گوشت دانش آموزان !
در واقع، گفته شده است که همسایه او، آرایشگر، جوانان را در مغازه خود جذب کرد، آنها را کشته و سپس بدنهای قربانیان خود را از طریق دریچه ای به انبارهای آشپزخانه شیرینی پز میفرستاد که از آنها برای پخت و پر استفاده میکرد .
راز این دو دوست و شریک جرم آشکار شد و در سال 1387 زنده زنده در آتش سوزانده شدند.
مغازه های آنها نابود شد. در عوض امروز (در شماره 18/20 خیابان) یک ایستگاه پلیس است . ما توصیه می کنیم که از گاراژ آن بازدید کنید، ممکن است شما شگفت زده شوید …
منبع :